اثر جنگ‌های تجاری مرد دیوانه بر اقتصاد جهان

اکونومیست در گزارشی تحلیلی بررسی کرد

اثر جنگ‌های تجاری مرد دیوانه بر اقتصاد جهان

گروه ترجمه اقتصاد نگار

اگر هنر معامله‌گری به معنای تهدید به فاجعه برای دستیابی به منافع کوچک باشد، دونالد ترامپ استاد این هنر است. او با تهدید کانادا و مکزیک به اعمال تعرفه‌های ۲۵ درصدی که می‌توانست صنعت خودروسازی را در سراسر مرزهای امریکای شمالی به خطر بیندازد، در ۳ فوریه به هر دو کشور یک فرصت ۳۰ روزه داد. در ازای این اقدام، او کمک اندکی از آن‌ها برای تأمین امنیت مرزهای امریکا دریافت کرد، که این کمک شامل اعزام ۱۰ هزار سرباز اضافی از مکزیک و همچنین تکرار برخی وعده‌های پیشین بود.

براساس مقاله‌ای از نشریه اکونومیست، آیا «احمقانه‌ترین جنگ تجاری تاریخ» کوتاه‌ترین جنگ تجاری هم بوده است؟ به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاران چنین تصوری دارند. برای ماه‌ها، آن‌ها تهدیدهای ترامپ را صرفا تاکتیک‌هایی برای مذاکره می دانستند. اما با نزدیک‌شدن زمان اعمال تعرفه‌ها، شاخص اس‌اندپی ۵۰۰ سهام ماریکا ۳ درصد کاهش یافت. با این حال، پس از نخستین توافق با مکزیک، آرامش به بازار بازگشت و بیش از نیمی از ضررها جبران شد. این وضع بیشتر شبیه به «خوش‌بینی بی‌اساس» است.

اشتباه است اگر فکر کنیم تهاجم تجاری ترامپ فقط یک تاکتیک انحرافی است. به احتمال زیاد، این تازه آغاز ماجراست. از یک سو، تعرفه‌ی ۱۰ درصدی واقعا علیه چین اعمال شد که بیش از نیمی از تعرفه‌های متوسط موجود علیه این کشور را افزایش داد. چین نیز در پاسخ، اقدام‌های تلافی‌جویانه‌ای را اعلام کرد که از ۱۰ فوریه اجرایی می‌شود. علاوه بر این، ترامپ وعده داده است ضربه‌های بیشتری وارد کند، مانند احتمالا عملی‌کردن تهدیدهایش علیه اتحادیه اروپا و تایوان.

از سوی دیگر، رئیس‌جمهور امریکا به‌طور جدی باور دارد تعرفه‌ها برای اقتصاد این کشور مفید هستند. در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش، ترامپ بارها از تهدیدهای تعرفه‌ای عقب‌نشینی کرد و نرخ مؤثر تعرفه‌های متوسط امریکا تنها ۱.۵ درصد افزایش یافت. او که همیشه یک نمایش‌دهنده است، ترامپ با به رخ کشیدن قدرت امریکا و افتخار به پیروزی‌هایش، پایگاه طرفداران خود را خوشحال می‌کند.

با این حال، او بارها بر دیدگاه خود درباره بازصنعتی‌سازی امریکا از طریق اقدام‌های قهری تاکید کرده است. او می‌خواهد تولیدکنندگان را میان پرداخت تعرفه‌ها یا انتقال تولید به امریکا که وعده می‌دهد بهشتی برای کسب‌وکار با مالیات پایین و مقررات‌زدایی گسترده خواهد بود، مجبور به انتخاب کند. همچنین، او کشورهایی را که امریکا با آن‌ها کسری تجاری دارد، به دلیل آنچه «یارانه» می‌نامد، مورد انتقاد قرار می‌دهد، گویی خرید از یک کشور خارجی به معنای بخشش است، نه یک معامله متقابل و سودمند.

علاوه بر این، او سیاست‌های مالی فدرال در اواخر قرن نوزدهم، در دوران ریاست‌جمهوری افرادی مانند ویلیام مک‌کینلی، تحسین کرده است. دورانی که دولت فدرال امریکا بخش عمده‌ای از درآمد خود را از تعرفه‌ها تامین می‌کرد، چراکه هنوز مالیات بر درآمد فدرال وجود نداشت.

این مسئله به مهم‌ترین دلیلی تبدیل می‌شود که باید از تعرفه‌ها هراس داشت؛ دولت فدرال به منابع مالی نیاز دارد. کسری بودجه دولت در سال ۲۰۲۴ میلادی معادل ۶.۹ درصد از تولید ناخالص داخلی بود. پیش‌بینی‌های رسمی نشان می‌دهند این رقم همچنان بالای ۵ درصد باقی خواهد ماند، حتی با این فرض که بسیاری از کاهش‌های مالیاتی اعمال‌شده در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، طبق برنامه، در پایان سال ۲۰۲۵ منقضی شود.

در واقع، جمهوری‌خواهان نه‌تنها خواهان تمدید کاهش‌های مالیاتی هستند، بلکه به دنبال گسترش آن‌ها نیز هستند. ترامپ به‌طور خاص بر این باور است که تعرفه‌ها به‌خودی‌خود مطلوب‌اند. اما بسیاری از جمهوری‌خواهان ممکن است ترجیح دهند به‌جای مخالفت با او و افزایش مالیات بر درآمد، به راه‌حل تعرفه‌ها روی بیاورند. یک تعرفه جهانی ۱۰ درصدی می‌تواند سالانه درآمدی معادل یک درصد از تولید ناخالص داخلی تامین کند، رقمی که چندان کمتر از هزینه تمدید لایحه مالیاتی قبلی ترامپ نیست.

قوانین کنونی مانع از آن می‌شوند که اکثریت ساده در کنگره بودجه‌هایی را تصویب کند که کسری بودجه را در بازه‌ای بیش از ده سال افزایش دهند. بنابراین، اگر تعرفه‌های جهانی در قانون گنجانده شوند، ممکن است زمینه برای دائمی شدن کاهش‌های مالیاتی فراهم شود. در نتیجه، اگرچه بازگشت کامل به نظام مالیاتی قرن نوزدهم غیرممکن به نظر می‌رسد به‌ویژه با توجه به اینکه سهم دولت آمریکا در اقتصاد به‌مراتب بزرگ‌تر شده است اما حرکت در آن مسیر کاملا محتمل خواهد بود.

تاثیر این سیاست بر اقتصاد جهانی عمیق خواهد بود. ترامپ درست می‌گوید که امریکا در یک جنگ تجاری موقعیت برتری دارد؛ این کشور یک منطقه آزاد تجاری گسترده و متنوع با منابع طبیعی فراوان است. اما هزینه‌های سنگین حرکت به‌سوی خودکفایی بر دوش کشورهایی خواهد افتاد که به تجارت با امریکا وابسته‌اند و بیش از همه، همسایگان نزدیک آن آسیب خواهند دید.

بااین‌حال، تجربه تاریخی نشان می‌دهد که چنین سیاست‌هایی می‌تواند عواقب جدی داشته باشد. تعرفه‌های اسموت-هاولی در دهه ۱۹۳۰ که به رکود جهانی تجارت دامن زدند، تنها شش درصد به نرخ تعرفه‌های امریکا افزودند، آن‌هم از سطحی که پیش‌تر بالا بود. اثرات این تعرفه‌ها با تورم منفی و اقدام‌های تلافی‌جویانه سایر کشورها علیه امریکا تشدید شد.

اقتصاد جهانی امروز مقاوم‌تر از آن دوران است، اما واکنش‌های تلافی‌جویانه اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. و اگر یک جنگ تجاری حتی در شرایط عدم رکود جهانی می‌تواند بحرانی ایجاد کند، پرسش اصلی این است که در صورت وقوع یک رکود، چه پیامدهایی در انتظار اقتصاد خواهد بود؟

براساس مقاله دیگری از نشریه «اکونومیست»، رفتار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا بسیاری را به یاد «نظریه دیوانه» در دیپلماسی می‌اندازد. ایده‌ای که بر اساس آن، اگر سایر کشورها شما را غیرقابل پیش‌بینی و متمایل به اقدامات افراطی بدانند، ممکن است امتیازات بیشتری بدهند. ایجاد تهدیدهای باورپذیر، حتی زمانی که به منافع کشور خود آسیب می‌زند، می‌تواند در بازی‌های پُرمخاطره و چانه‌زنی‌های سیاسی برتری ایجاد کند.

بااین‌حال، صرف‌نظر از مزایای احتمالی این رویکرد در ژئوپلیتیک، نظریه دیوانه در حوزه اقتصاد به‌خوبی عمل نمی‌کند. رهبران غیرقابل پیش‌بینی فضای نااطمینانی ایجاد می‌کنند و این نااطمینانی، سرمایه‌گذاری و به کارگیری را (چه در داخل کشور و چه در سطح بین‌المللی) تضعیف می‌کند. درحالی‌که هدف از چنین تاکتیک‌هایی ممکن است کسب سهم بیشتری از منافع اقتصادی باشد، نتیجه نهایی معمولاً کاهش کل این منافع است.

رویکرد دونالد ترامپ به تجارت نمونه‌ای بارز از این مسئله است. از زمان پیروزی در انتخابات، او بارها تهدید به اعمال تعرفه کرده، بر واردات از کانادا و مکزیک تعرفه‌هایی وضع کرده، سپس این تصمیم‌ها را لغو کرده و در نهایت چین را هدف تعرفه‌های جدید قرار داده است. داریو کالدارا از فدرال رزرو و همکارانش میزان مقاله‌های منتشرشده در روزنامه‌های امریکایی را که شامل واژه‌هایی مانند «تعرفه» یا «عوارض وارداتی» در کنار عباراتی مانند «عدم اطمینان» یا «مبهم» هستند، بررسی کرده‌اند. بر اساس شاخص آن‌ها، میزان عدم اطمینان تجاری در سه ماه گذشته به بالاترین سطح خود از زمان آغاز جمع‌آوری این داده‌ها در سال ۱۹۶۰ رسیده است.

نااطمینانی، تردید را به فضیلت تبدیل می‌کند. تصور کنید شرکتی قصد دارد یک کارخانه در چین یا مکزیک بسازد که از توسعه در امریکا حمایت کند. زمانی که ترامپ سال گذشته تهدید به اعمال تعرفه‌ی ۶۰ درصدی بر کالاهای چینی کرد، این شرکت ممکن است مکزیک را ترجیح داده باشد. سپس، وقتی او اعمال تعرفه‌ی ۲۵ درصدی بر مکزیک و تنها ۱۰ درصدی بر چین وعده داد، ممکن بود تصمیم بگیرد که به چین روی آورد.

پس از آن، وقتی ترامپ تعرفه‌های مکزیک را به تعویق انداخت و تعرفه‌های چینی را اعمال کرد، می‌توان به این شرکت حق داد که تصمیم بگیرد هیچ اقدامی انجام ندهد که اوضاع تثبیت شود. انتظار محتاطانه برای این شرکت معقول است، اما برای اقتصاد زیان‌بار است. حتی اگر کارخانه در نهایت هم روزی ساخته شود، تولیدی که از دست رفته به دلیل این تخایر هرگز جبران نخواهد شد.

نااطمینانی همچنین می‌تواند به شکل‌های کمتر ملموس سرمایه‌گذاری آسیب بزند. بسیاری از شرکت‌ها در روابط با خریداران یا تأمین‌کنندگان خود سرمایه‌گذاری می‌کنند و خود را با نیازهای خاص هر یک تطبیق می‌دهند. طبق گفته‌های ژولین مارتین، استاد دانشگاه کبک در مونترال و همکارانش، این روابط «چسبنده» بین شرکت‌های فرانسوی و شرکای اروپایی‌شان، سهم قابل توجهی از تجارت را تشکیل می‌دهند. برخی از این روابط بیش از شش سال ادامه می‌یابد که حتی خیلی طولانی‌تر از ازدواج‌های فرانسوی است. اما زمانی که نااطمینانی افزایش می‌یابد، شرکت‌ها دیگر تمایلی به برقراری روابط جدید ندارند.

براساس این گزارش، میزان ریسک‌های اقتصادی را می‌توان با نگاه به واکنش‌های بازارها به جنگ‌های تجاری گذشته ترامپ نشان داد. مری امیتی از فدرال رزرو نیویورک و همکارانش معتقدند بورس امریکا در مجموع ۱۲ درصد در طول ۱۱ روز در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ زمانی که امریکا یا چین تعرفه‌هایی اعلام کردند کاهش یافت. این کاهش بیش از ۴ تریلیون دلار از ارزش بازار شرکت‌ها را از بین برد. با بررسی واکنش‌های قیمت گزینه‌های مختلف و بازدهی اوراق خزانه‌داری،

اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که حدود نیمی از این کاهش مربوط به فرار سرمایه‌گذاران به سوی دارایی‌های امن و عدم تمایل به نگهداری دارایی‌های پُرریسک بود، نه تغییر ساده در سودهای پیش‌بینی‌شده. این جنگ به چین نیز آسیب رساند. فلیپه بنگوریا از دانشگاه کنتاکی و همکارانش، گزارش‌های سالانه بیش از ۲۰۰۰ شرکت چینی را در این دوره بررسی کرده‌اند و به دنبال اشاره‌هایی به تعرفه‌ها، حمایت‌گرایی یا یک‌جانبه‌گرایی و همچنین ارجاعات به نااطمینانی، بحران یا تهدیدها بوده‌اند. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸، نگرانی‌های تجاری بیش از ۳۰۰ درصد افزایش یافت.

نویسندگان بین «درد» ناشی از تعرفه‌ها و «اضطراب» ناشی از نااطمینانی، تمایز قائل می‌شوند. آن‌ها نشان می‌دهند اضطراب، حتی با کنترل اثر درد، تاثیر قابل اندازه‌گیری بر سودها و سرمایه‌گذاری داشته است.

این جنگ به چین نیز آسیب وارد کرد. فلیپه بنگوریا، استاد دانشگاه کنتاکی و همکارانش گزارش‌های سالانه بیش از ۲۰۰۰ شرکت چینی را در این دوره بررسی کرده‌اند و به دنبال اشاره‌هایی به تعرفه‌ها، حمایت‌گرایی یا یک‌جانبه‌گرایی و همچنین ارجاع‌ها به نااطمینانی، بحران یا تهدیدها بوده‌اند. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸، نگرانی‌های تجاری بیش از ۳۰۰ درصد افزایش یافت. نویسندگان بین «درد» ناشی از تعرفه‌ها و «اضطراب» ناشی از نااطمینانی، تمایز قائل می‌شوند. آن‌ها نشان می‌دهند اضطراب، حتی با در نظر گرفتن اثر درد، تاثیر قابل اندازه‌گیری بر سودها و سرمایه‌گذاری داشته است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://eghtesadnegar.com/?p=27934

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: