علی دماوندی کناری
دانش آموخته دکتری علوم سیاسی
«با خرید سکه ارزش پول خود را حفظ کنید.» این گزاره در ابتدا به نظر می رسد از زبان کارشناس حوزه سرمایه گذاری باشد ، اما اگر بدانید این اظهارت رئیس کل بانک مرکزی یک کشور است، میتوان به عمق فاجعه پی برد. زیرا رئیس نهادی که مهمترین مسئولیتاش حفظ ارزش پول ملی است، عملا خودش با این اظهارات به مردم میگوید که در حفظ ارزش پول ملی ناتوان است و برای اینکه ارزش داراییتان پایین نیاید، ریال خود را نگه ندارید.
البته چنین اظهاراتی تنها مختص به رئیس کل بانک مرکزی نیست. چنین رویکری را میتوان در سخنان وزیر نیرو در خصوص ناترازی انرژی و فرماندهان نیروهای انتظامی در خصوص افزایش سرقتهای خیابانی و … ملاحظه کرد. این گزارهها، نشانه ناکارآمدی است. فقدان کارآیی و نبود پاسخگویی، فقدان شفافیت، بیتوجهی به قانون و … از عواملی است که به ناکارآمدی بیش از پیش دامن زده است .
۱. امروز مردم نسبت به کارآمدی نظام تدبیر در حل بحرانهای کشور بیاعتمادند. ناکارآمدی و بحرانهای حل نشده در کشور متعدد و بیشمارند. دههها است که بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی در کشور ما حل نشده، رها شدهاند. ما در همه این سالها به جای حل بحرانها به سمت جمع کردن آنها حرکت کردهایم و ابر بحران ساختهایم و بحرانها متعدد تکرارشونده زنگهای خطر را به صدا در آوردهاند.
اگر بخواهیم از منظر دیگر به این بحرانها و چالشها نگاه کنیم، میتوان گفت علت و علل مشکلات کشور در حوزههای مختلف، حاکم نبودن اصول اولیه حکمرانی در اداره کشور است و به عبارتی، باید گفت چالش حکمرانی مهمترین چالشی است که آینده و توسعه ایران را تهدید میکند.
۲. نحوه حکمرانی کشور و به دیگر سخن، اداره امور کشور در حال حاضر به گونهای نیست که رضایت مردم را در بر میگیرد و شاخصهای اقتصادی ، اجتماعی و … وضع مساعدی را نشان نمیدهد. راه برون رفت از این مسائل و مشکلات این است که ابتدا باور کنیم حکمرانی یک تخصص و فن است و نه یک مقوله سهل و ساده که هر کس توان انجام دادن آن را داشته باشد. ایران به همان اندازه که با چالشهای عدیده مواجه است، به همان میزان ظرفیتهای بزرگی برای پیشرفت و توسعه دارد. توسعه ملی تنها مسیر رسیدن به زیست مناسب انسانی است.
هر جامعهای باید با شناختی که از تعارضهای داخلی و جهانی خویش دارد، کارویژهای را برای حل تعارضهای خویش و توسعه یافتگی پیدا کند. پذیرش اصل مشکلات، به رسمیت شناختن مطالبات مردمی ، درک نگاه نسل امروز به فرهنگ و سیاست، تنش زدایی در روابط خارجی و اصلاح سیاستها برای بهبود معیشت و اقتصاد بحران زده، توجه به شایسته سالاری در مدیریت اجرایی کشور و فراهم کردن مشارکت حداکثری مردم از جمله گامهای مهم برای افزایش ضریب کارآمدی و بهبود شرایط کشور به شمار میرود .
۳. کارآمدی به ویژه از الزامهای حکمرانی خوب و مطلوب در همه سطوح مدیریتی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … است که علاوه بر تسهیلگری در اجرای سیاستها و حرکت موتور توسعه زمینهساز افزایش اعتماد، انسجام، مشارکت و به طور کلی سرمایه اجتماعی یا به عبارتی، مردم و شهروندان به نظامهای سیاسی و مدیریت کلان جامعه خواهد بود.
به طور کلی باید گفت کارآمدی مدیریتی امری است که در سایه شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری و قانون مداریهای ساختاری و سازمانی حاصل میشود و هر گونه نقص و کاستی در شاخصهای فوقالذکر افزون بر آنکه، نمایانگر ناکارآمدی مدیریتی و عدم شایستگی در سکانداری یک مجموعه است، اشاعه دهنده نارضایتی جامعه از ساختار کلان کشور خواهد بود.