روابط احتمالی ایران با همسایه ها / فرصتی در دل تهدید

«اقتصادنگار» را با هم بخوانیم - 17

روابط احتمالی ایران با همسایه ها / فرصتی در دل تهدید

چشم‌انداز روابط منطقه‌ای ایران چگونه است؟*

محمد خواجوئی، تحلیگر مسائل خاورمیانه

روابط منطقه ای ایران در آینده بیش از هر چیز تحت تاثیر سه عامل مهم قرار خواهد داشت: نخست، تغییرات در غزه و لبنان و سوریه و تضعیف شبکه متحدان ایران در منطقه، دوم تقابل ایران و اسرائیل و سوم، سیاست های دولت ترامپ در قبال ایران و منطقه.

به طور کلی سیاست ایران در منطقه در این سال ها بیش از هر چیز متکی به پروژه تحکیم «محور مقاومت» بوده است. این محور که بیشتر متشکل از گروه های شبه نظامی است و بنیان اصلی‌اش تقابل با آمریکا و اسرائیل و پروژه نظم سازی از سوی آن‌هاست، طی ماه های گذشته به شدت تضعیف و به کاهش قدرت منطقه‌ای ایران منجر شده است.

حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان ضربات بی‌سابقه از سوی اسرائیل متحمل شده‌اند. گرچه اسرائیل در تقابل با آن‌ها به هدف حداکثری خود نرسیده و همچنان این گروه‌ها در فلسطین و لبنان ریشه‌دار هستند اما دست‌کم توان عملیاتی و تشکیلاتی و نظامی آن‌ها به شدت آسیب دیده است.

در این میان سوریه که ستون فقرات محور مقاومت و پل ارتباطی ایران با گروه‌های مقاومت فلسطین و لبنان بود، با سقوط نظام حاکم بر آن، عملا از این محور خارج شد و ضربه‌ای بزرگ به حضور منطقه‌ای ایران زد.

همزمان با این تحولات، گروه‌های شبه نظامی متحد ایران در عراق تحت تاثیر فشارهای اسرائیل و آمریکا، تحرکات نظامی خود را به حالت تعلیق درآورده‌اند و احتمال انحلال یا ادغام آن‌ها در گروه‌های مسلح رسمی عراق نیز وجود دارد. تنها در یمن است که شبه نظامیان حوثی حاکم بر این کشور که متحد ایران هستند توانسته‌اند به رغم حملات گسترده همچنان بقا داشته باشند و موثر باشند.

بعد از ضرباتی که به شبکه متحدان ایران در منطقه وارد شد، این سناریو از سوی برخی از تحلیلگران به عنوان یک گزینه مطلوب پیش روی تصمیم‌سازان قرار گرفت که شرایط کنونی در کنار همه تهدیداتش می‌تواند فرصتی برای ایران برای تغییر بنیادین در رویکردهای منطقه‌ایش باشد؛ به طوری که ایران در کنار تنش‌زدایی در روابط با غرب و پیگیری سیاست متوازن در مقابل قدرتهای بزرگ، سیاست منطقه‌ای خود را به جای اتکا به گروه‌های شبه نظامی که رویکردهای سلبی را دنبال می‌کنند، به سمت توسعه روابط با دولتها با هدف بهره‌گیری از فرصت‌ها جهت نقش‌آفرینی ایجابی ایران در روندهای اقتصادی و سیاسی و حتی امنیتی منطقه حرکت دهد.

حامیان این ایده معتقدند، ایران در سال‌های گذشته در عرصه منطقه‌ای به عنوان یک سوژه امنیتی تعریف شده و این باعث شده ایران از روندهای توسعه عقب بیفتد، پس بهتر است که ایران به سمت سیاست‌هایی حرکت کند که در چارچوب خروج از وضعیت امنیتی و در خدمت توسعه ایران و متوازن بخشی قدرت ملی باشد.

به رغم این ضرورت‌ها اما شواهد نشان می‌دهد ایران فعلا تصمیمی برای تغییر بنیادین در رویکردهای خود ندارد و اولویت اصلی خود را بازسازی همان شبکه متحدان پیشین می‌داند.

مقام‌های ایران امیدوارند شرایط سیال در منطقه فرصتی را برای احیای دوباره گروه‌های مقاومت فراهم کند. مسئله اساسی این است که در نگاه اسرائیل و آمریکا، تحولات ماه‌های گذشته دومینویی از تغییرات علیه ایران و حامیان آن در منطقه به راه انداخته و فرصت کنونی و ماه‌های پیش رو بهترین زمان برای تضعیف و تسویه حساب با ایران است. روی کارآمدن ترامپ در آمریکا که روابط نزدیک‌تری با جریان راستگرا در اسرائیل دارد، به تقابل اسرائیل با ایران ضریب بیشتری می‌دهد.
در چنین وضعی مقام‌های ایران، هرگونه امتیاز به طرف مقابل را باعث تضعیف بیشتر می‌دانند و فرصت کنونی را مناسب برای تغییر بنیادین نمی‌دانند.

به نظر می‌رسد با وجود شرایط دشوار، ایران به دنبال بازسازی شبکه متحدان خود است. در این میان رویکردهای رادیکال و مکانیکی ترامپ در منطقه همچون طرح کوچاندن ساکنان غزه و یا استمرار اشغالگری اسرائیل در لبنان و نیز گسترش میدان اشغالگری اسرائیل در سوریه، فضا و بستر برای امکان تحرک دوباره گروه‌های مقاومت در منطقه را فراهم‌تر می‌کند. رویکردهای ترامپ و نتانیاهو شکاف‌ها در منطقه را افزایش می‌دهد و همین امر می‌تواند شرایطی را برای مانور ایران فراهم کند.

اولویت بعدی ایران در منطقه حفظ روابط پایدار با دولتهای منطقه به‌ویژه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است. ایران نمی‌خواهد این کشورها بخشی از پروژه فشار آمریکا و اسرائیل علیه خود شوند بلکه تلاش می‌کند با برجسته سازی تحرکات امنیتی و نظامی اسرائیل و خطرات طرح‌های ترامپ، کشورهای منطقه را نسبت به اسرائیل و این طرح ها حساس‌تر کند و مانع از نزدیکی بیشتر آن‌ها به اسرائیل و آمریکا در جهت تقابل با ایران شود. به نظر می‌رسد ایران همچنان تلاش خواهد کرد روند دو ساله احیای روابط با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را استمرار دهد.

در همین حال شکاف‌ها، تعارض‌ها و رقابت‌های درون منطقه به گونه‌ای است که مانع از ایجاد یک جبهه بزرگ علیه ایران شود. به عنوان مثال، عربستان سعودی گرچه از تضعیف گروه‌های شبه‌نظامی متحد ایران خُرسند است اما همزمان افزایش تحرکات توسعه‌طلبانه اسرائیل و حرکت در مسیر نظم‌سازی نیز مایه نگرانی سعودی است.

در همین حال ریاض، از افزایش نقش‌آفرینی اخیر ترکیه در سوریه نیز نگران است و همین مسئله یکی از محرک‌های سعودی برای نقش‌آفرینی فعال‌تر در لبنان با هدف توازن در مقابل ترکیه بوده است.

به عبارت دیگر، رقابتهای مختلف در منطقه خود می‌تواند زمینه‌ای برای بهره‌برداری ایران و همکاری‌های تاکتیکی با کشورهای منطقه فراهم کند. آنچه روشن است این است که ایران که تحت تاثیر تحولات ماه‌های گذشته در عرصه منطقه‌ای تضعیف شده، در شرایط کنونی به دنبال پیدا کردن مسیرهایی برای اولا جلوگیری از تضعیف بیشتر و ثانیا احیای دوباره شبکه متحدان خود است اما آنچه پرسش اصلی است این است که این سیاست‌ها چه کمکی به خروج ایران از روند فرسایشی کنونی و قرار گرفتن روی ریل توسعه می کند؟

* یادداشت مزبور در جدیدترین شماره (۳) ماهنامه «اقتصادنگار» در پایان اسفند ۱۴۰۳ منتشر شده است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://eghtesadnegar.com/?p=30019

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: