ترامپ در دوم چگونه کامودیتیها را تحت تاثیر قرار میدهد؟
بازگشت ترامپ به کاخ سفید بزرگترین ترس را بر اندام فعالان بازار فلزات انداخت. تجربه تلخ ریزشهای متوسط ۱۵ درصدی قیمت فلزات چند ماه پس از آغاز جنگ تجاری در سال ۲۰۱۸ مانند یک کابوس بسیاری را نگران آینده این کامودیتیها کرده است. همزمان دغدغه تضعیف اقتصاد چین به عنوان غول کامودیتیخوار جهان بر این هراس افزوده است. اما به نظر میرسد نزدیک بودن قیمتهای فعلی به محدوده هزینه سربهسری، چتر حمایتی مهمی برای این بازارها در جهان محسوب میشوند.
حرکت فلزات در محدوده امن
نگاهی به روند تاریخی قیمت فلزات با حذف اثر تورم نشان میدهد فلزات در محدودههایی چندان بالاتر از میانگین بلندمدت خود نیستند. در بازارهای فولاد و آلومینیوم که به نظر میرسد حتی به مراتب قیمتها پایینتر از میانگین تاریخی است. در مورد فلز «روی» تقریبا نزدیک به متوسط بلندمدت است و فلز «مس» اندکی بالاتر از میانگین تاریخی است که با در نظر گرفتن چشمانداز تقاضای مس در عصر گذار به انرژیهای پاک چندان هم دور از انتظار نیست.
با وجود ضعف تقاضا، عمده فلزات در محدودههای فعلی به نقطه سربهسری هزینههای تولید نزدیک هستند. به عنوان نمونه، بسیاری معتقدند فولاد زیر ۴۰۰ دلار به ازای هر تن برای بخش مهمی از تولیدکنندگان از صرفه میافتد. بنابراین، یکی از عوامل بسیار مهم که بازار فلزات را دست کم در یک ماه ابتدایی آغاز به کار دولت ترامپ با وجود اعمال تعرفههای جدید حفظ کرده، همین سطوح قیمتی است.
ترس از چین چقدر جدی است؟
این پرسش که چرا جنگ تجاری بین آمریکا و چین این اندازه برای بازار فلزات مهم است باید به یک حقیقت مهم توجه کرد. در بازار فلزات تقریبا نیمی از تقاضای جهان را چین تشکیل میدهد و هر مسئلهای که دومین اقتصاد جهان را متاثر کند میتواند برای بازار فلزات حکم یک فاجعه را داشته باشد. رشدهای اقتصادی دورقمی چین و توسعه زیرساختها و بخش املاک در این کشور از دهه ابتدایی ۲۰۰۰ آغاز شد و سهم چین از مصرف فلزات را به طرز خیرهکنندهای افزایش داد.
بررسی بانک جهانی نشان میدهد در سال ۱۹۹۷ سهم اقتصادهای توسعهیافته از تقاضای فلزات حدود ۷۰ درصد بوده، اما بیست سال بعد این سهم به کمتر از ۳۰ درصد رسیده است. در نقطه مقابل، چینیها که سهم ۱۰ درصدی خود را به نزدیک ۵۰ درصد در سال ۲۰۱۷ رساندند. بنابراین، موتور محرک چین در رشد تقاضای فلزات کاملا مشهود است و طبیعی به نظر میرسد که چرا در سال ۲۰۱۸ با آغاز جنگ تعرفهای متوسط قیمت فلزات ۱۵ درصد کاهش مییابد.
اکنون اقتصاد چین خود درگیر سه مسئله همزمان است. نخست، بحران ملک به عنوان موتور اصلی اقتصاد این کشور که فصلهای متوالی است با تورم منفی و رکود مواجه است. دوم، ترس از تورم منفی یا ژاپنیزه شدن که گریبان اقتصاد را گرفته است و سوم، رشدهای اقتصادی پایینتر از انتظار. اگر به این مسئله جنگ تعرفهای دولت ترامپ اضافه شود، نگرانیها درباره اژدهای زرد بیشتر خواهد شد.
با این حال، آکسفورد انرژی بررسی تازهای را درباره همبستگی چرخههای تجاری چین با قیمت کامودیتیها انجام داده است. بر این اساس، پس از کرونا میزان همبستگی چیزی نزدیک به دوسوم کاهش یافته است. این موضوع نشان میدهد گرچه هنوز نگرانی درباره اقتصاد چین مساله مهمی است، اما این نگرانی شاید به اندازه گذشته نباشد و در سالهای گذشته اقتصاد جهان تا حدی وابستگی خود به اقتصاد چین را کاهش داده است.
پیشبینیهای نه چندان دور از حال
فضای کلان بازار فلزات اهمیت بالایی دارد زیرا ۷۰ درصد تغییرات قیمتی این بازارها را همین عوامل کلان توضیح میدهند. با این وجود، هر بازار متغیرهای کلیدی خود را دارد که به اختصار شرایط آنها مرور میشوند.
سنگ آهن و فولاد: وضعیت بسیار بدی را در سالهای گذشته تجربه کرده و انتظار میرود به دلیل ضعف بخش ساختمان چین که تقاضای اصلی فولاد را میسازد، همچنان چنین روندی را شاهد باشیم. در بالادست فولاد نیز احتمال رشد تولید سنگ آهن از سوی برزیل، استرالیا و غرب آفریقا وجود دارد. بنابراین، پیشبینیها برای قیمت سنگ آهن چندان جالب نیست و ارقام زیر ۱۰۰ دلار به ازای هر تن برآورد میشود. اما همانطور که اشاره شد، نزدیک بودن قیمتهای فعلی فولاد به محدوده سربهسری مانعی برای ریزش شدید محسوب میشود.
مس: بازار مس فضای مثبتتری را تجربه میکند که بخشی از آن مربوط به کمبود جدی مواد اولیه است که هزینه ذوب (TC) را به کف تاریخی رسانده است. همچنین، تقاضای انرژیهای پاک همچنان برای این فلز چشمانداز خوبی را مجسم میکند و گروهی نیز به بستههای تحریک اقتصادی چین امید زیادی دارند. با این حال، بازار مس نیز نگران عوامل کلان موثر بر بازار کامودیتیهاست و همزمان انتظار برای افزایش عرضه با به بهرهبرداری رسیدن معادنی در مغولستان و روسیه مانع از پیشبینیهای خیلی صعودی برای آن میشود.
روی: این فلز آینده چندان مثبتی در بازه یکساله ندارد. از یک سو، تقاضای فولاد گالوانیزه که بخش مهمی از مصرف فلز روی را میسازد به دلیل رکود ساختمانی و تولیدات کارخانهای چین تضعیف شده است. در سمت دیگر، عبور از بحران انرژی سال ۲۰۲۲ همزمان با آغاز جنگ اوکراین احتمالا بخشی از تولیدکنندگان اروپایی را به مدار عرضه برگرداند. بنابراین، راجع به فلز روی پیشبینیها از سوی موسسات بینالمللی نیز چندان جالب توجه نیست.
آلومینیوم: بازار آلومینیوم نه تنها از جانب جنگ تجاری چین و آمریکا تحت تاثیر قرار میگیرد، بلکه اگر ترامپ تصمیم بگیرد تعرفهها را به روسیه نیز تعمیم دهد اوضاع بدتری پیدا میکند. روسیه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان آلومینیوم جهان است که وضع تعرفه علیه آن میتواند بر قیمتها فشار بیشتری وارد کنند. در چین نیز همین حالا مازاد عرضه کاملا محسوس است که نشانه آن را میتوان در افزایش صادرات چینیها در یک سال گذشته دید که نشاندهنده ضعف تقاضای داخلی و عرضه آن به بازار جهانی است. بنابراین، بازار آلومینیوم نیز با خوشبینی زیادی مواجه نیست، اما مشابه سایر فلزات به ظاهر قیمتهای فعلی را برای آینده میتوان مبنا قرار داد و چندان از محدودههای فعلی دور نخواهیم شد.
* گزارش مزبور در جدیدترین شماره (۳) ماهنامه «اقتصادنگار» در پایان اسفند ۱۴۰۳ منتشر شده است.